رشته‌توییت: این فاجعه هر روز توی غرب داره جدی‌تر میشه. امروز به خاطر ترس از اسلام‌هراسی حتا کسی از جنایات طالبان هم حرف نمی‌زنه. درباره مسلمانها و واکنششون چیز عجیبی در کار نیست و من دیدم که بسیاری از سنی‌مذهبها از طالبان و حتا داعش با احتیاط دفاع می‌کنند چون اسلام هویتشونه⬇


۲ درباره شیعیان تقریبا ما هرگز چنین مساله ای رو نداشتیم. واقعیت اینه با خوندن تاریخ اسلام در ایران می‌فهمیم که شیعه، رافضی‌گری، علویان و اسماعیلیان درواقع جنبشهایی برای نفی پذیرش هویت اسلامی و ترکیبش با هویت تمدنی ایرانی و مصری بوده⬇


۳ اما این که چرا و از کی جریانات مارکسیستی به سمت دفاع از اسلام رادیکال رفتند نکته جالبیه. این برداشت منه و محصول تحقیقات و داده‌های کاملا دقیقی نیست اما بخشی‌ش به جریان چپ نو برمی‌گرده یا چپ غیرکارگری. اونها معتقدند پرولتاریا طبقه کارگر نیست و شامل مهاجران و اقلیتها میشه⬇


۴ درواقع چپ نو بیشتر از این که اصلا کوچک‌ترین ربطی به مارکس داشته باشه تحت تاثیر فوکو، ادوارد سعید، فانون و تا حدی آلتوسر و فرانکفورتیهاست. چند گزاره جدید جای گزاره‌های قدیمی رو می‌گیره⬇


۵ اول این که طبقه کارگر دیگه انقلابی نیست و باهاش نمیشه زیر همه چیز این تمدن زد دوم این که چپ بعد از گندهایی که در سطح ایجابی زده بهتره جای مارکس بره سراغ پرودون و آنارشیستها و فقط بازی نفی و سلب رو جدی بگیره و از چریک‌بازی دهه شصت به چریک‌بازی زبانی برسه⬇


۶ الگوی چپ سمت و سویی سایکولوژیک پیدا می‌کنه و عمیقا سراغ نفی تمدن غربی و لیبرال میره. کار رو که نزد چپ کلاسیک تقدس داره چپ نو در قالب بردگی فهم می‌کنه انقلابیون هم حالا مهاجرین هستند و گفتمان استعماری جای گفتمان استثماری میشینه⬇


۷ روسپی‌ها، مهاجرین مسلمان و آفریقایی و اقلیتهای جنسی سه گروهی میشن که بستر رشد گفتمان چپ آنارشیستی جدید هستند و چون اساسا ما دیگه ساحت یوتوپیایی نداریم، برای تخریب کارکردهای تمدن نو کافی هستند⬇


۸ مسلمانها ابدا و در هیچ سطحی حتا این روایت از مدرنیته رو نمی‌پذیرند. آنها به عنوان افرادی که اسلام هویت و مذهبشونه، کم‌کم به امکانات جهان مدرن واقف میشن و این چپها و مترقیان هستند که به ساز این جریان می‌رقصنداین هم مساله تازه‌ای نیست و چپها این عشق یک‌طرفه رو تجربه کردند.⬇


۹ از سوی دیگه جریانات لیبرال‌پروگرسیو آمریکایی تحت تاثیر چامسکی، باتلر و هاروی قرار می‌گیرند. گفتمان مبارزه علبه نئولیبرالیسم با مبارزه علیه دولت چامسکی و نسبیت‌باوری باتلر در سبک زندگی و مساله جنسیت ادغام میشه و مسلمانها جای ارتش نداشته این جریان رو می‌گیرند⬇


۱۰ چپ همیشه و بدون استثنا دنبال جریانی‌ست که زبان و روایت نداره و میشه جاش حرف زد و مطالبه کرد. پناهجویان این کارکرد رو در اروپا ایفا می‌کنند و در آمریکای شمالی، مسلمانها این نقش رو بر عهده می‌گیرند. مسلمان، تو فقط نفی کن ما صدای تو خواهیم شد و با هم انفجار رو پیش می‌بریم⬇


۱۱ حتا زمان حوادث یازده سپتامبر، سفیدهایی با وجدان معذب در استرالیا و خود آمریکا جانب تروریستها ایستادند و آن را شورشی علیه استثمار و سرمایه‌داری تصور کردند. آنها به عنوان جریانی هویتی اصلا نه مساله صدق ادعاهایشان را دارند نه پی حقیقت هستند⬇


۱۲ فانون و سارتر زمانی همین دری‌وری‌ها را لعاب داده بودند. ادهایی که با جواب محکم بزرگانی مانند آرنت، آرون، برلین، کامو و حتا در مواردی فوکو و خود سیمون دوبوار مواجه شدند. درباره کشتن کودکان بی‌گناه سفیدپوست هم فانون نظریه‌پردازی کرده بود⬇


۱۳ آپولوجیسم و کانفورمیسم به شدت در این دو دهه رواج یافت و داد برخی کمونیستهای ارتدوکس و کلاسیک را هم درآورد. ویدیوی خواننده کمونیست ایتالیایی رو شاید دیده باشید که درباره جریانات هویتی‌معاشرتی کانفورمیست آواز خونده. در انتهای رشتو ببینید.


۱۴ مسلمانان بعد از ورود به دانشگاه‌های غربی روز به روز بیشتر مطالبات هویتی‌شان را طرح کرده و پیشروی می‌کنند. آنان با استخدام نظریه استعمار که از اصول دین پروگرسیوهای چپ و لیبرال و مساله‌ای غیرقابل‌تشکیک است، کلیه مشکلات جامعه خود را گردن غربیها می‌اندازند ⬇


۱۵ سپس از جامعه میزبان بابت عقایدشان که جوامعشان را به فلاکت و نکبت کشانده، امتیاز می‌گیرند و کم‌کم حقوق انسانی و جهان‌شمول غربیها را داخل سرزمین خودشان زیر پا می‌گذارند. هیچکس جرات ایستادن برابر هجوم هولناکشان به تمدن غربی را ندارد. ⬇


۱۶ میدانی ساخته‌اند که اگر پسر خردسال مسلمان یک کودک اسکاندیناویایی را زیر مشت و لگد بگیرد، والدینش از ترس اتهام اسلام‌هراسی که مشابه اتهام جادوگری در قرون وسطاست باید مدرسه کودک خودشان را عوض کنند. ⬇


۱۷ نولته محقق و متفکر آلمانی در آثارش هیچ نگفت و کاری نکرد جز بررسی ریشه‌های فاشیسم و خطر درون تمدن طلایی غربی که بدون کوچکترین تردیدی و براساس فکت، درخشان‌ترین دوران زندگی انسان روی کره زمین است. چپها ماشینش را منفجر کردند و خودش را طرد و خانه‌نشین کردند⬇


۱۸ در سایت انقلابی ژاکوبن،آنها او را فاشیستی طرفدار هیتلر نام نهاده‌اند و بی‌شرمی، بی‌اخلاقی و رفتار ضدانسانی‌شان را به واسطه تحقیقات او درباره اسلام و کمونیسم چنان پیش بردند که در دانشگاه‌ها حرف زدن از آثار او جرمی نابخشودنی‌ست.


۱۹ آنارشیستها و اسلام‌گرایان اینک در پناه سرمایه شرکتهای چندملیتی، تمدن غربی را به صلیب کشیده و چنان کرده‌اند که چندی پیش، وقتی زنی افغان طالب‌ها را برادر خود خطاب کرد و کسانی به او حمله کردند، کم کم به قهرمان پروگرسیوهای کانادا بدل شد⬇


۲۰ اینک حرف زدن از تهدید اسلام سیاسی در اکادمیهای اروپا و آمریکا به مراتب پرهزینه‌تر از تکرار آن در ایران و آکادمی‌های جمهوری‌اسلامی‌ست. دوستی در دانشگاه لوند سوئد نتوانست تزش را درباره خطر بنیادگرایی در افغانستان به تصویب برساند زیرا محتوایش اسلام‌هراسانه نشخیص داده شد⬇


۲۱ بدنه ایرانیان مهاجر عمدتا نمی‌دانند نوشتن نامه برای دانشگاه فلان آپولوجیست طرفدار ج‌ا در حکم کمک به او و پربار کردن رزومه اوست. همانطور که خبرنگار نیویورک‌تایمز به واسطه انسانی دیدن عوامل تروریست بیشتر تکریم می‌شود. دوران تازه‌ای آغاز شده است⬇


۲۲ ما مردمی که زیر سایه اسلام ایدئولوژیک آن هم از نوع نرم‌تر و ایرانی‌شده آن(به نسبت اسلام سنی) زجر کشیده‌ایم، یهودیان آشوویتس هستیم با این تفاوت که نازی‌ها و صاحبین اردوگاه این بار قهرمانان چپها، صاحبان رسانه و مجامع روشنفکری مترقی هستند⬇


۲۳ این پایان ماجرا نیست. انسان درنهایت هم شرور است و هم ابله. میلی پایان‌ناپذیر به جهل و شرارت دارد حتا در بستر گفتمانهای مترقی و روشنفکری دوران. دغدغه هویت پررنگ‌تر از دغدغه حقیقت است و ما تنها ابڗه‌های خشم و تمسخر هیولاهایی شرور هستیم که علاقه‌ای به بحث و گفتگو ندارند.


Top